کافه سینما-محسن شرف الدین: شکوفایی رامبد جوان به عنوان فیلمساز از آن گزینه های محتملی بود که البته تحققش بیش از حد معمول به طول انجامید.
"جوک خوب و بد وجود نداره، جوک گوی خوب و بد وجود داره"
شکوفایی رامبد جوان به عنوان فیلمساز از آن گزینه های محتملی بود که البته تحققش بیش از حد معمول به طول انجامید. کمدینی که به عنوان بازیگر توانای تلویزیون، در دهه هفتاد مطرح شد و در چند مجموعه محبوب آن سال ها همچون خانه سبز، ولایت عشق و کت جادویی و ... نقش آفرینی کرد. در آغاز دهه جدید و در سال 1380 مجموعه گمگشته با کارگردانی او به یکی از پر بینده ترین مجموعه های تلویزیونی تبدیل شد و موفقیت های رامبد جوان را در مدت زمان کوتاهی تکمیل کرد. اما بعد از مدتی، غیبتش فاصله ای غیر منتظره در ذهن مخاطب ایجاد کرد. انگار که نیست. کم کار شده بود. او که هم به عنوان بازیگر و هم مجموعه ساز تلویونی موفق و حتی محبوب بود این کم فروغی اش تعجب بر انگیز و مورد سوال اهالی سینما شد. گهگاه تصویرش را روی پرده سینما نه با آن فروغ گذشته و در آثاری ضعیف می دیدیم و قطع امیدمان را پر رنگ تر می کردیم. «زن بدلی»، «سوغات فرنگ»، «سیندرلا» از نمونه فیلم هایی است که در طول 5-6 سال کم کاریش بازی کرد و البته در این میان شاید تنها فیلم «صورتی» بود که کمی برایش موفقیت به همراه داشت. آن انرژی و صورت بشاش، خنده های انفجاری (مثلا در خانه سبز) لهجه شیرین و تغییر صدا های دوست داشتنی دیگر برایمان به خاطره ای مبدل شده بود. حضور با فاصله و تکراریش را به عنوان یک عادت دنبال می کردیم و در این میان کارگردانی اولین فیلم بلندش "اسپاگتی در 8 دقیقه" اوضاع را بدتر از این هم کرد. فاصله زیادی تا فراموشی باقی نمانده بود که بالاخره اتفاقی یا تلنگری این استعداد خفته را بر خلاف تنبلی که همیشه از آن انتظار می رفت در مسیر تازه ای قرار داد. رامبد جوان با ساخت یکی از سخت ترین تولیدات تلویزیونی، یعنی طنز 90 شبی وارد دوره تازه ای شد. کارگردانی و بازی هم زمان در مجموعه «مسافران» هر چند همه انتظارات را بر آورده نکرد، ولی اگر دنبال کننده سریال می بودید حتما متوجه همان ایده های بکر و موقعیت سازی های خنده آور منحصر به فرد این کارگردان- بازیگر می شدید. بلافاصله «پسر آدم و دختر حوا» را در میان کمدی های بی سر و ته و ایده های تکراری ساخت. فیلمش در جشنواره فجر اکران شد و رامبد جوان را به جایگاه مورد انتظار نزدیکتر کرد. اکران عمومی موفقیت آمیز این فیلم راه را هموار کرد تا دیگر بهانه ای برای کنار ماندن نباشد. حالا «ورود آقایان ممنوع» که همین روزها به اکران سینما های کشور راه یافته، بهانه ما برای تقدیر از این کمدین تواناست.
چرا «ورود آقایان ممنوع» بهانه ما برای تقدیر از این کمدین تواناست؟
فیلم «ورود آقایان ممنوع» دومین کمدی پیاپی رامبد جوان در مقام کارگردان است که البته اینبار برخلاف فیلم قبلی، خودش به عنوان بازیگر در آن حضور ندارد. این فیلم ایده ای دو خطی دارد که به تنهایی جذب کننده و خنده آور است. مدرسه ای دخترانه را با خانم مدیری متعصب و خشک تصور کنید که ورود آقایان در آن ممنوع است و حالا اتفاقاتی باعث می شود که به اجبار همه اهالی مدرسه پذیرای یک مرد باشند. این بستر داستانی که پرداختی هوشمندانه، جامعه شناسانه و در ارتباط با شرایط روز پیرامونی اجتماع خود داشته مطمئنا به فیلمی مورد پسند اقشار مختلف مخاطب تبدیل خواهد شد.
«ورود آقایان ممنوع» در ادامه فیلم قبلی رامبد جوان «پسر آدم دختر حوا» این اصل ساده را می داند که طنز عملا از فراهم آوردن موقعیت های خنده آور است که شکل می گیرد. ارزش ایده برای سازندگانش مشخص است و ذهن هوشیار و جوینده کارگردانش امکان همکاری مثلا با بهترین نویسندگان کمدی ایران را فراهم می کند و ترسی از کم ارزش شدن نقشش ندارد. همچنین ترسی از به کارگیری کلیشه های آشنای قصه گویی ندارد. این فیلم ها کلیشه هایی که به بدترین شکل ممکن در آثار دیگر کمدی سازان سطحی در این سال ها مورد استفاده قرار گرفته یا بهتر بگوییم حرام شده را به بهترین شکل تکرار یا باز آفرینی می کند. فرهنگ ملی مذهبی ایرانیان را به خوبی می شناسد و مرز های شوخی با آن را می داند. مثلا هر دو فیلم دقیقا شوخی با این فرهنگ و مرزهای ناشناخته اش بوده است. فیلم هایی که خنثی نیستند و پیشنهاد دارند. که می توان در آنها رگه هایی از مضامین گاها پیچیده ای را رصد کرد؛ سنت زدگی و تجدد گرایی افراطی، قومی گری و مدرنیته بدون آگاهی از اقتضاء زمانه، انحرافات روشنفکرانه و بی پشتوانه وارداتی و تغایر و تضادش با فرهنگ مذهبی و ملی، شناخت تصنعات سیاسی و کمبود های اجتماعی، نقد بی فرهنگی پنهان شده پشت فرهنگ نمایی، توجه و همدلی همزمان و تلاش برای تعامل ارتباط بین اقشار مختلف مردمی و در نهایت و خلاصه همه اینها؛ تلاشی برای برقراری آشتی و گفتگو میان آدم ها. همه اینها در سادگی و روانی محسوس آثار رامبد جوان حتی در مجموعه های تلویزیونی و حتی در این سریال آخری «توطئه فامیلی» هم قابل فهم و ردیابی است.
اهمیت سینمایی بودن فیلم های رامبد جوان یکی دیگر از نکات مهم و قابل توجه آثارش محسوب می شود. حد اکثر استفاده از حداقل استاندارد های موجود در سینمای ایران. مثلا در طراحی صحنه و لباس و همچنین طراحی چهره(که البته در این مورد میتوان پسر ادم دختر حوا را فیلم بهتری دانست) و انتخاب مدیوم تصویری متناسب با ژانر و...
از دیگر نکات موفقیت دو اثر اخیر رامبد جوان شناخت او از جنس بازی بازیگران است. عموما کارگردانان بازیگر یا بازیگران کارگردان این خصوصیت چینش و انتخاب صحیح بازیگر را دارند و رامبد جوان هم با انتخاب های بعضا عجیب و غیر منتظره به ترکیب های جالبی در این زمینه رسیده است. نمونه اخیرش را در همین «ورود آقایان ممنوع» میتوان دید. مثلا چه کسی احتمال حضور مانی حقیقی را در چنین نقشی و و با چنین خصوصیات شخصیتی می داد. یا ترکیب زوج بازیگری با حضور رضا عطاران و ویشکا آسایش که هر کدام شاید بهترین بازی کارنامه خود را داشته اند. که با شناخت قبلی ما از جنس بازی هر کدام، کوچکترین تصوری از چنین نتیجه و ایجاد چنین موقعیت های بکری نداشتیم.
و اما راز اصلی تکرار همان کلیشه فیلمنامه خوب است. که اصلا همین فیلمنامه خوب است که گروه خوب را دور هم جمع می کند و نتیجه خوب را به همراه دارد که حاصلش می شود لحظات خوب برای ما و شما در 2 ساعت حضورکنار هم در سالن های سینما.
در فیلمنامه پیمان قاسمخانی هم بیشتر از دیالوگ نویسی، طراحی موقعیت است که عامل موفقیت این فیلم محسوب می شود. مخصوصا اگر شما هم شاهد خنده های دامنه دار تماشاگران در سالن های سینما بوده باشید، به تاثیر و اهمیت و تقدم "خلق موقعیت" بر "کلام" صحه گذاشته و آن را درک می کنید. مثلا شاید نقاط انفجاری خنده، بر روی یک دیالوگ یا یک ری اکشن خاص از رضا عطاران استوار باشد اما دامنه قبل و بعد این خنده ها که گاها به چند دقیقه (از آغاز تا پایان سکانس) هم می رسد، گواه این نکته است که موقعیت فراهم شده، بستر مناسبی را مهیا کرده تا حتی یک انقباض صورت رضا عطاران به اینچنین انفجار خنده ای از سوی تماشاگران بیانجامد.
ورود آقایان ممنوع را باید در سینمای کمدی، در آغازین ماه های دهه 90 جدی گرفت و اتفاقی مثبت به حساب آورد. همانطور که پیشنهاد ابتدایی این فیلم این است که با کمی تغییر رفتار و تعامل دروازه های جدیدی به روی مرزهایت باز شود، بهتر است ما هم این پیکر بی جان کمدی را جدی تر بگیریم و در تقویتش تلاشی در خور داشته باشیم. حمایت از چنین آثاری راز پایان این انتظار و یافتن چنین مهره های ارزشمندی است. مهره های نجات بخشی چون رامبد جوان.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0